آرزوهای نزدیک..

۱۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

وقتی که غصه دار میشوم

وقتی که فقط یک پرده مانده تا بی قراری ام را

به همه اعلام کنم!

وقتی که دلم میخواهد همه ی افراد را متهم کنم

تا خودم تبرئه شوم

وقتی که تنها میشوم..

وقتی که همه چیز آماده میشود تا

با خدا هم قهر کنم..!

این حکمت از امام صادق علیه السلام

از گوشه ی ذهنم عبور میکند که

مصیبت واقعى، آن است که انسان

در هنگام بروز حوادث ناگوار و سخت،

تاب و تحمل خود را از دست داده

 و ناشکرى از خود نشان دهد،

که در نتیجه از اجر و ثواب آن مصیبت،

محروم میشود..

من و این حکمت

با هم مدتها کلنجار میرویم

تا اینکه

مغلوب میشوم و

از تمام افکارم خجالت میکشم..

 بغضم را فرو میدهم..

و آرام زیر لب میگویم 

یا الرحم الراحمین..

.

.

اینها را یکی از مشتری های خدا میگفت..

وقتی که از هم جدا شدیم

از تمام افکارم خجالت کشیدم..

.

.

یا الرحم الراحمین..

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۱۸
رها آرزوهای نزدیک

زندگی در نظرم مسخره می آید!

چه پیروزی هایش و چه شکست هایش

چه حیاتش و چه مماتش!

چه ناراحتی هایش و چه دلخوشی هایش

چه امید بستن به آرزوها

و چه ترس از قضا و قدر..

همه و همه در نظرم مسخره می آید!

به هیچ چیز و هیچ کس دلخوشی ندارم

از هیچ چیز و هیچ کس امید و انتظاری ندارم

از هیچ چیز و هیچ کس وحشتی ندارم

فقط به خاطر وظیفه برمی خیزم

فقط به خاطر وظیفه غذا میخورم!

به خاطر وظیفه میخوابم

به خاطر وظیفه میجنگم

به خاطر وظیفه مبارزه میکنم

به خاطر وظیفه حرف میزنم

و به خاطر وظیفه زندگی میکنم...

.

.

.

امشب این متن شهید چمران خیلی آرامم کرد..

این طور میشود که یک شخص تمام زندگی اش میشود عبادت..

وقتی مردم تصورشان این است

که حضرت زهرا  سلام الله علیها

شبانه روز عبادت میکردند!

یعنی این..

دیگر جای تعجب ندارد..

وقتی حتی نفس کشیدن  هم به خاطر خدا باشد

میشود عبادت..

.

.

میلاد محبوبترین همسر و همسر محبوبترین خلق خدا

مبارک..

 

 

 

 

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۳۵
رها آرزوهای نزدیک
میخواستم آپ کنم

اما داره صدای اذان میاد..

خیلی خسته ام..

اما باید برم

داره صدام میزنه..

منو..

فقط منو..

این اذان برای منه..

فقط برای من..

حی علی الصلاه..

حی علی خیر العمل..

بشتاب..

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۲۲
رها آرزوهای نزدیک
یا ستار العیوب...

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۵۳
رها آرزوهای نزدیک

ادعای فرهنگی بودنشان

همه جا را پر کرده

غافل از اینکه

از فرهنگی بودن

فقط مدرک داشتنش را

درک کرده اند..

و دیگر هیچ...

 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۵۹
رها آرزوهای نزدیک
سلام خداوند بر تو باد

ای که عباس(ع) ادب از تو دارد...

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۵۲
رها آرزوهای نزدیک
کاش امروز بعد از مدتها دوباره

سراغ دفترچه خاطراتم نمیرفتم..

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۴۹
رها آرزوهای نزدیک
عجب فضای عجیبی است این نت...

بعضی از شخصیت های مجازیش را

۲ سالی است که میشناسم..

سرگذشتشان خیلی عجیب بود..

کسانی که تازه با این فضا آشنا شده بودند

و الان حسااابی کار کشته شده اند...

تغییر مواضعشان

حرفها

عقاید

و کارهایشان.....

دیوانه کننده است..

جالب اینجاست از تو هم میخواهند

همراهیشان کنی...

.

.

یکی از دوستان میگفت

انسان باید بعضی از آپشن های وجودش را

هیچ وقت فعال نکند

اگر فعال کند

افسارش از دستش در میرود

و دیگر قابل کنترل نیست..

حقا که به نکته ی دقیقی اشاره کرد...

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۲۲
رها آرزوهای نزدیک

گاهی حضور یک شخص در نزدیکی هایت 

کافی است

برای اینکه بار سنگین خستگی هایت

کوله بارشان را جمع کنند

و طوری صحنه را خالی کنند که گویی اصلا وجود نداشته اند!

خدایا تو را به خاطر همه ی نعمت هایت سپاس...

پروردگارا ..

وسیع ترین رزق خودت را به ایشان عطا کن..

.

.

استاد عزیزم

روزتان مبارک و تمام عمرتان پر برکت..

این گلهای مجازی هم تقدیم به شما..

ببخشید ..

وسعمان بیشتر از این نمیرسد........

.

.

به ایشان پیام دادم معلم عزیزم

از اینکه هر روز با مهربانی به ما چیزهای جدید

یاد میدهید متشکرم!!

روزت مبارک

.

.

بازهم مرا ببخشید..

وسع کلامی مان هم بیشتر از این نمیرسید..!

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۰۸
رها آرزوهای نزدیک

خیلی چیز ها را نمیشود نوشت

نوشتنی نیستند..!

حتی اگر خیلی تلاش کنی..

.

.

یا مبدل السیئات الی الحسنات...

ای کسی که گنا هانم را به حسنه تبدیل میکنی..

مرا دریاب..

یک لحظه که سرم را برمیگردانم از آسمانت

خودم را در باتلاق میبینم...

میدانم که میدانی دل بریدن از گناه

برای  مثل منی چقدر سخت است..

دلم فقط به تو خوش است..

یک زمانی در نمازهایم

وقتی که میگفتم

سمع الله لمن حمده..

چقدر لذت میبردم..

با خودم تکرار میکردم

تو میشنوی..

تو از هر گوشی شنواتری..

و این چقدر آرامم میکرد..

 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۱۷
رها آرزوهای نزدیک
امروز یکی از دوستانم

برایم گفت

از یکی از علما در عالم خواب بعد از مرگش پرسیدند

چه چیز در آن وادی تو را بیشتر از همه یاری کرد؟

فرمود ۳ چیز

محبت امیر مومنان علی علیه السلام

آب دادن به دیگران

و صلوات بر پیامبر خاتم..

.

کمی که فکر کردم دیدم چقدر عجیب

همه ی مسائل را در این

۳ مسئله جمع کردند..

کسی که محب واقعی امامش باشد

اسباب ناراحتیش را فراهم نمیکند..

کسی که دائما صلوات بر پیامبر میفرستد

یعنی به آنچه که پیامبر بر جای گذاشته

اعتقاد دارد و حرفها و سخنان رسول را مایه ی نجاتش یافته

و بنابراین او را شایسته ی درود یافته..

و کسی که مصر است به دیگران آب دهد

هرگز از یاد کربلا غافل نمیشود..

و یاد کربلا با آدم چه ها که نمیکند...

.

.

یا اباعبدالله...

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۲۹
رها آرزوهای نزدیک
چه بهانه های قشنگی

برای گناه کردن به دستم میدهند..

من و این بهانه ها چقدر با هم جنگیدیم..

چه وقتهایی که پیروز شد

و رهایم کرد و چند قدم آنطرف تر

مدتها به سادگی ام خندید..

میدانست که چقدر ارزان فرختم

چیزی را که قرار بود

به ازای پیروزی در آن جنگ به من بدهند..

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۵۵
رها آرزوهای نزدیک
امشب یاد پریشانی و حیرانی

شیعیان افتادم 

وقتی که میخواستند به مادرشان سلام دهند..

یک عده رو به قبرستان بقیع..

یک عده رو به حرم پیامبر...

کسی به روی خودش نمی آورد

چرا پریشانند..

آنجا همه ی دلها خود به خود نازک شده بود..

کسی جرات نداشت حرفی بزند..

هرجایی که پا میگذاشتی

باید محکم گلویت را میگرفتی

تا نکند کاری کنی که جلب توجه کنی

مثلا وقتی که داشتی فاصله ی مسجد پیامبر

تا خانه ی ام ابیها را میدیدی...

.

.

..........

*امروز چقدر روز عجیبی بود....

 

 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۲۰
رها آرزوهای نزدیک
خیلی ناراحتم ... خیلی....

فقط یه گوشه تکیه زدیم و میگیم

نه.. نمیشه...

اصلا راه نداره...

مردم چی میگن...

نه..!

نه..

نه...

ای بابا...

یه بار رفتی ببینی میشه یا نمیشه...

فقط میگیم  به به عجب مقصدی

آه...

چرا به مقصد نمیرسیم...

پامونو محکم به زمین جسبوندیم اونوقت میگیم

چرا به مقصد نمیرسیم...

ای خدا...

این روزا انقد چیزای عجیب غریب

شنیدمو دیدم که دارم کم میارم..

از بس نازمون کردن لوس شدیم...

دیدین بچه هارو یه وقتایی خیلی تحویلش بگیرید

و هیچی  بهش نگید و هی نازش کنید

چقد لوس میشه و دیگه نمیشه کنترلش کرد..

هرچی بهش میگید نه میاره و سرپیچی میکنه...

داستان مائه...

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۴۶
رها آرزوهای نزدیک

با هزار امید رفت خواستگاری

رفتن با هم حرف بزنن

دخترخانم همون اول ازش پرسید

شما نماز اول وقت میخونید..؟!

پسره تعجب کرد!

*مگه قراره سپاه استخدام بشم؟؟!

یا مصاحبه حوزه ی علمیه س؟!!

مگه شما نکیر و منکری؟!

اصلا مگه خودت میخونی؟

** نه!

من نمیخونم ...

اما میخوام بدونم شما میخونی؟

*پس چرا از من میپرسی؟!! خوب خودتم که نمیخونی..!

 **یه بار دیگه میپرسم

شما نماز اول وقت میخونی؟

*حالا اول وقت که نه..

ولی گاه گداری نماز میخونم...

**شما از نظر اعتقادی مشکلی نداری که باید

حرف خدا رو گوش کنیم؟

*نه مشکلی نداریم ، فقط حالشو نداریم.....

**پس ببخشید خدا روزیتونو جای دیگه حواله بده

من جوابم منفیه

*ای بابا..

شما چرا به نماز من گیر دادی؟

از من عقل و شعور زندگی بخواه

نظم و ادب بخواه

پول بخواه..

علاقه بخواه

این سوالا چیه میپرسید؟

**من از شما

عشق و صفا و محبت میخوام

ولی رو شما نمیشه حساب کرد

کسی که خودشو مقید به نماز کرده باشه

معلومه آدم هوسرانی نیست

معلومه هوس خودشو به قد یه نماز اول وقت کشته

من تا نماز نخونی نمیتونم

دو زار بهت اطمینان کنم

حالا که خودتو مقید نکردی

پس از کجا بفهمم از روی هوس منو انتخاب نکردی؟

از کجا بفهمم پس فردا ازم خسته نمیشی؟

از کجا بفهمم بهم وفاداری؟

از کجا بفهمم میتونم رو محبتت حساب باز کنم؟ 

تو که به خدایی که این همه بهت محبت کرده بی اعتنایی

چه جوری من بهت اعتماد کنم که به من اعتنا میکنی..؟

آقا پسر جوابی نداشت..

 

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۸
رها آرزوهای نزدیک