آرزوهای نزدیک..

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم

 

یک وقتی هم میرسد که زینب سلام الله علیها و بچه های باقی مانده از کاروان ، بعد از تمام آن مصیبت ها

آب نوشیدند........

و خدا میداند که آن لحظه چه غوغایی بود...

و خدا میداند زینب سلام الله علیها چه حالی داشتند..

.

.

همین.

والسلام. 

۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۶:۲۶
رها آرزوهای نزدیک


اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ ...

 

ابْنُ آکِلَةِ الَآکبادِ ، فرزند هند جگرخوار ملعون .....معاویه.....

 

ملعون باشند و شقی، فرقی نمیکند قبل از واقعه ی عاشورا یا دقیقا خود روز عاشورا یا بعد از واقعه ی عاشورا..

در هرحال به آن روز تبرک میجویند..

همانطور که عرب جاهلی و یهودیان قبل از اسلام به روز عاشورا تبرک میجستند

معاویه ی ملعون هم که اصلا 6 ماه قبل از واقعه ی عاشورا به درک واصل شد بازهم به عاشورا تبرک میجست..

بزرگترین مفتی عربستان ، عبدالعزیز آل الشیخ هم بعد از 1400 سال عروسی پسرش را در روز عاشورا برگزار کرد..

 

یهودیان میدانستند که در روز عاشورا مصیبتی بزرگ به خاندان آخرین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خواهد رسید........

 

جاهلیت هم به احتمال زیاد متاثر از اعتقاد یهود بود...معاویه هم همینطور...عبدالعزیز آل الشیخ هم همینطور....

 

بیچاره آن کسی که در روز عاشورا شاد باشد...........


خال المومنین! ( دایی مومنین!) در روز عاشورا از فرط شادی روزه میگرفت!!

 

میگویند معاویه فرزند ابوسفیان است و دختر ابوسفیان ( ام حبیبه)  همسر پیامبر

به همین جهت معاویه باید دایی مومنان باشد!

میگوییم اولا جناب معاویه مادرشان هند جگرخوار بود و پدرشان نا مشخص! ( ایشان به 4 نفر منسوب است که اصلا ابوسفیان در این لیست نیست!)

ام حبیبه مادرش صفیه بود و پدرش ابوسفیان!

دوما شما که به عایشه ام المومنین میگویید چرا به برادرش جناب محمد ابی بکر دایی مومنان نمیگویید؟

قاعدتا باید این گونه باشد دیگر !

نکند چون با اینکه پدرش ابوبکر بود ولی شیعه ی علی علیه السلام بود و دلش از مهر علی سرشار....  از این سمت محروم ماند؟

.

.

.

قبل از عاشورا ، خود روز عاشورا و بعد از عاشورا هرکسی که حب علی علیه السلام  و خاندان علی داشت سعادتمند شد..


خدایا یعنی میشود جرعه جرعه محبت ناب علی و اولاد علی در دلهای ما بریزی............؟

 

 

 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۷
رها آرزوهای نزدیک

وقتی حس های غریب و قریب و عجیب، یک هو ، هوار میشوند روی سرت

و تو می مانی و پناه گاه همیشگی..

این روزها بیشتر از همیشه دلم هوای حرم میخواهد

این روزها بیشتر از همیشه ی همیشه رواق کوچک حبیب ابن مظاهر میخواهد دلم..

آنجا بهشتی است که با هر دینی و با هر حس و حالی بروی

محال است بی اختیار اشک نریزی...

محال است دلت زیر و رو نشود

محال است زانوهایت سست نشود

محال است جگرت نسوزد....

محال است مبهوت عظمتش نشوی....

 

صدای

یا بُنیّ

مادرم...

 

برای همیشه ی عالم آنجا ضبط شد..

و کسی چه میداند چه غوغایی شد............

 

و کسی چه میداند

مصیبت حسین  علیه السلام چیست..

 

و کسی چه میداند بهشت کربلا چه بهشتی است....

 

و کسی چه میداند...........

 

این روزها بیشتر از همیشه دل تنگ هوای حرمم.............

 

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۴:۵۴
رها آرزوهای نزدیک


اصلا حسین جنس غمش فرق میکند....

این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند......

اینجا گدا طلبکار میشود..

اینجا که آمدی کرمش فرق میکند...


 

این محرم با همه ی محرم های قبل فرق دارد........


یا فاطمه جان مددی...


۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۱
رها آرزوهای نزدیک

۱۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۳
رها آرزوهای نزدیک


یک گلدان کوچک کاکتوس دارم که خیلی وقت است خشک شده

ولی من از همان خیلی وقت

وقتی به دیگر گلدان هایم آب میدهم

به او هم آب میدهم..

امید دارم که یک روز سبز شود..

دلداریش میدهم..

من گلدان کوچک خشکم را دوست دارم..

دور نمی اندازمش..

.

.

میگویند خدا خیلی مهربان تر از آدمهاست حتی خیلی مهربان تر از مادرها..

 

همین..

 

 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۶
رها آرزوهای نزدیک

بسم الله النور..


در ادامه ی مناظرات علمای اهل سنت و شیعیان این طور آمده است:


عباسى به علوى گفت: یکى از بدعت هاى شما شیعیان این است که به درستی قرآن و نظم فعلی آن اعتماد  ندارید!


علوى: این از جمله بدعت های شما در خصوص قرآن است، زیرا میگویید قرآن را عثمان جمع آوری کرد!


آیا رسول خدا از این عمل غافل بود و نمیدانست که باید قرآن جمع آوری شود تا آنکه عثمان آن را جمع آوری نمود؟

 به علاوه، اگر قرآن مرتب و منظم جمع آوری نشده بود چگونه رسول خدا به اصحاب و پیروان خود دستور ختم قرآن داده و فرموده است: «هر که قرآن را ختم کند براى او فلان مقدار اجر و ثواب است»!
آیا ممکن است به ختم قرآن دستور دهند با اینکه پراکنده است و هنوز جمع نشده است؟!
آیا مسلمانان ـ با در اختیار نداشتن تمام قرآن ـ در گمراهى بسر مى بردند تا اینکه عثمان آنها را نجات داد؟!

( مورخین میگویند عثمان قران را جمع کرد و سپس سوزانید! این مطلب در صحیح بخاری باب فضائل القرآن ج 6 صفحه 236 و کتب دیگر هم آمده! علمای اهل سنت برای حفظ مقام عثمان گفته اند:

عثمان خواست با سوزانیدن قرآن های دیگر از بروز اختلافات احتمالی در قرآن و قرائتها جلوگیری کند و غافل هستند که اختلاف قرائت هرگز سبب تجویز سوزانیدن آن نمیشود!)


چون سخن بدینجا رسید ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت: آیا این گفته علوى صحیح است که اهل سنت معتقدند قرآن را عثمان جمع آورى نمود؟


وزیر: مفسران و تاریخ نویسان این طور گفته اند.


علوى: اى پادشاه! بدان که شیعه معتقد است قرآن در زمان پیامبر به همین صورت که الان مى بینید جمع آورى شد; نه حرفى از آن کم شد و نه حرفى به آن اضافه شد. ( احقاق الحق ج 7 ص 635)

 

اما اهل سنت معتقدند که بعضی از سوره های قرآن ناقص است و بر بعضی افزوده شده و بعضی از ایات ان مقدم و بعضی موخر گشته (محاضرات راغب ج 4 ص 433) و رسول خدا آن را جمع آوری نکرده است ! بلکه عثمان در زمانی که به حکومت و امارت رسید قرآن را جمع آوری کرد!


عباسى فرصت را غنیمت شمرد و گفت: اى پادشاه، شنیدى که این مرد، عثمان را خلیفه نمى داند و او را امیر مى نامد!


علوى بلافاصله جواب داد: آرى، عثمان خلیفه نبود.


ملک شاه: چرا؟


علوى: چون شیعیان معتقدند خلافت ابوبکر و عمر و عثمان باطل بوده است.


ملک شاه با تعجب پرسید: براى چه؟


علوى: زیراعثمان با رای شش نفره ای که عمر تشکیل داده بود و خود اوهم جزو آن بود حاکم شد!

 البته همه آن شش نفر عثمان را انتخاب نکردند; بلکه دو یا سه نفر با انتخاب او موافق بودند. پس مشروعیت خلافت عثمان از جانب عمر است.

 

عمر هم با وصیت ابوبکر به خلافت رسید. پس مشروعیت خلافت عمر به وصیت ابوبکر است، و ابوبکر به واسطه ی انتخاب چند نفر معدود معلوم الحال به حکومت رسید آن هم به زور شمشیر و اعمال ظلم و شکنجه و پرخاش و سخنان رکیک!

به همین جهت عمر در حقش گفت: بیعت مردم با ابوبکر قضیه ای بی مبنا و بی ریشه و به شیوه ی جاهلیت بود

امید است خداوند مسلمانان را از شر این قضیه حفظ کند و هرکه این گونه رفتار کند از این به بعد حتما او را بکشید!!صحیح بخاری ج 8 ص 208

خود ابوبکر نیز مى گفت: «مرا رها کنید ! مرا رها کنید ! من بهتر و داناتر از شما نیستم و علی ( که از هر جهت شایستگی مقام ریاست و زعامت و رهبری و خلافت را دارد) در بین شما مسلمانان هست».  شرح ابن ابی الحدید ج 2 ص 56و ج 6 ص 20

( فاضل قوشچی در شرح تجرید میگوید: ابوبکر در این گفتارش اگر راست گفته که صلاحیت برای امامت و زمامداری ندارد! و اگر دروغ گفته باز هم صلاحیت ندارد زیرا امام و رهبر و خلیفه باید راستگو باشد چون شرط امامت عصمت از گناه است چه صغیره باشد و یا کبیره!

و حضرت امیر علیه السلام در خطبه ی شقشقیه فرموده: جای بسیار تعجب است که ابوبکر در زمان حیات خود از مسلمانان میخواست که او را رها کنند و در آخر عمر خود دیگری را به جانشینی معین کرد!)

 

بنابراین، شیعیان معتقدند که خلافت آن سه نفر از اساس باطل بوده است.


ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت: سخنانى که علوى از ابوبکر و عمر نقل کرد، صحیح است؟


وزیر: آرى، مورخان این گونه ذکر کرده اند.


ملک شاه: پس چرا ما آن سه نفر را محترم مى شماریم؟


وزیر: به خاطر پیروى از نیاکانمان.


علوى به شاه گفت: از وزیر بپرس که: آیا حق سزاوار پیروى است یا نیاکان؟ آیا پیروى از گذشتگان و ضدّیت با حق، مشمول این فرموده خداى تعالى نیست که در سوره ی زخرف آیه 22 میفرماید :

پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و البته از آنها پیروی خواهیم کرد.

.

.

.

.....................................................

1: در این متن درباره ی هر مطلب به یک منبع اکتفا کردم اگر درباره ی بخشی نیاز به منابع بیشتری بود

بفرمایید تا بنویسم.


2: چقد لذت بخشه که آدم یک روز قبل عید غدیر سری 22جلدی کتب الغدیر علامه امینی رو هدیه بگیره :)


3: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین والائمه‏علیهم السلام‏»

عید همگی مبارک :)

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۹:۱۳
رها آرزوهای نزدیک