آرزوهای نزدیک..

سکوت..

چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۲۰ ق.ظ
امشب یاد پریشانی و حیرانی

شیعیان افتادم 

وقتی که میخواستند به مادرشان سلام دهند..

یک عده رو به قبرستان بقیع..

یک عده رو به حرم پیامبر...

کسی به روی خودش نمی آورد

چرا پریشانند..

آنجا همه ی دلها خود به خود نازک شده بود..

کسی جرات نداشت حرفی بزند..

هرجایی که پا میگذاشتی

باید محکم گلویت را میگرفتی

تا نکند کاری کنی که جلب توجه کنی

مثلا وقتی که داشتی فاصله ی مسجد پیامبر

تا خانه ی ام ابیها را میدیدی...

.

.

..........

*امروز چقدر روز عجیبی بود....

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۰۶
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۹)

اینقدر پی قبر من مظلومه نگردید
هر جا دلتان میشکند قبر من آنجاست
سلام؛ موفق باشید...
پاسخ:
همچنین، شما
سلام عزیزم نوشته های خیلی زیبایی داری
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
الهی آمین..
مادر ما زِ بس که مادر بود
به زمین خورد تا که ما زمین نخوریم
السلام علیک یا فاطمه الزهرا....
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم...
سلام ...
نمیدون چی باید بگم که به این پست بیائژد اما همان نگفتم بهتر از نسنجیده گفتنمه ...
انشالله تا ظهور دولت یار منتظر منتقم خون زهرا هستیم.
التماس دعا
پاسخ:
اللهم عجل لولیک الفرج به خق حضرت رینب سلام الله علیها..
چیزی برای گفتن ندارم...
۰۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۲۸ خاک باران خورده
یک نفر مانده از این قوم .......... که برگرد دگر ، آقا جان :((((
ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل
با مردم بی دل نتوان گفت غم دل

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی