اللهم صل علی فاطمه و ابیها..
خداوندا
خدایا
توان بده حداقل یک جمله از گوهر هستی بنویسم..
آنقدر نوشتم و پاک کردم
که ....
که برایم یقین آور شد
تا تو نخواهی
و تا تو اذن ندهی
هیچ حرفی تایپ نخواهد شد..
حق داری..
باید ظرفی باشد
تا مظروفی ریخته شود..
وقتی ظرفیتی نیست... گلایه را جایی نیست..
الهی..
من گدای دستان کریمانه ی توام..
گدایی بی سر و پا تر از من نداری..
ظرف را هم گدای تو ام...
عقل و زبان ناقص من توان نوشتن از فاطمه ات را ندارد..
یا ارحم الراحمین..
برای نوشته هایم
هزاران بار استغفار .....
.
.
.
خداوندا
فاطمه بخشش را از تو یاد گرفت..
وقتی که دید
تو
لیله القدر و کوثر را
به اهل زمین امانت دادی..
و چه بخششی بالاتر از این..
زمین و زمان مبهوت این دست و دلبازی ات ماندند..
چه بی حساب بخشیدی..
و فقط خودت میدانی که
چطور روح مقدس و با عظمت فاطمه
درون جسم جا گرفت..
و باز فقط خودت میدانی
که فاطمه باید چقدر عبد باشد
که این محبوس شدن را بپذیرد
و مسافر زمین شدن
چقدر دردناک بود..
شاید صفت ام ابیها
آرامش کرد..
شاید..
که اگر او نبود
مرد اول هستی
یتیم میماند..
و "ولیّ" خدا
تنها و غریب..
حق بود اگر بعد از آیه
انا اعطیناک الکوثر
هزاران صفت
از جنس
و هم لا یعلمون
هم لا یشعرون
هم لا یتفکرون
و هم لا یعقلون
خطاب به بندگان زمینی ات میگفتی..
...
..
.
و فاطمه بخشیدن را از تو یاد گرفت..
وقتی که دید
تو
لیله القدر و کوثر را
به اهل زمین امانت دادی..
زیباست و پرمحتوا
موفق باشیدو
در پناه حق
منتظر نظراتتون هستم.