آرزوهای نزدیک..

بهانه

شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۵۵ ب.ظ
چه بهانه های قشنگی

برای گناه کردن به دستم میدهند..

من و این بهانه ها چقدر با هم جنگیدیم..

چه وقتهایی که پیروز شد

و رهایم کرد و چند قدم آنطرف تر

مدتها به سادگی ام خندید..

میدانست که چقدر ارزان فرختم

چیزی را که قرار بود

به ازای پیروزی در آن جنگ به من بدهند..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۰۹
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۴)

سلام
واسه هرکاری که میخوایم بکنیم دنبال یه توجیه و بهونه ایم که اگه به هدف نرسیم یه مقصر از پیش تعیین شده داشته باشیم...
یه وقتایی هم میخوایم بی بهونه توراه مستقیم باشیم اما انقدر قشنگ و آروم میاد مسیرمونو عوض میکنه که اصلا نمیفهمیم چی رو در ازای چی دادیم.فقط یه دفه میبینیم دستمون خالیه و به بن بست رسیدیم..... و قافله رو باختیم..
تابیایم بفهمیم چیکار کردیم و بخوایم جبران کنیم سوت پایان اخر دنیا رو زدن...
پاسخ:
غفلت چه بلاها که سر ما نیاورد..
اسایش تن غافلم از یاد خدا کرد
همواری این راه مرا سر به هوا کرد
۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۱۳ رفتم رفتی رفت...به همین سادگی صرف میشویم
مولای یا مولای انت الغفور و انا المذنب و هل یرحم المذنب الا الغفور...

سلام و خدا حافظتون باشه.
ما هم خیلی وقت است حرف حسایب نخوانده بودیم.
قلمتان روان..کلکتان بوان تر بانوی اسفندی :))
پاسخ:
ممنون بایت لطفتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی