آرزوهای نزدیک..

Unknown

دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۶ ب.ظ

دیدی دیشب چه جوری بارون رحمتشو فرستاد..؟

با چه عظمتی...

صدای رعد و برقشو شنیدی...؟

ترس برت نداشت؟!

 

خدایا تو چقد قوی هستی..

من چقد ضعیفم..

من کجا........

تو کجا..........

با یه رعد و برقت میتونی

همه چیزو پودر کنی...

اونوقت من اینجا دارم گردن کلفتی میکنم..

.

.

.

یا مَوْلایَ

اَنْتَ الْقَوِیُّ

وَاَ نَا الضَّعیفُ..

وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِیُّ ...؟

.

.

.

...................................................................

بیست و شش تیر رو باید یادم بمونه..

باید یادم بمونه..

باید یادم بمونه..

چه روز سختی بود..

چه روزی سختی بود..........

سخت ترین روز زندگیم.

اغراق نیست.

اصلا..

 

الحمدلله رب العالمین..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۶
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۲)

یا مولای
انت الدلیل
و اناالمتحیر...
و هل یرحم المتحیر الا الدلیل...؟
...
یا مولای
انت العزیز
واناالذلیل...
وهل یرحم الذلیل الا العزیز...؟
...
یا ابوتراب! بیداد کردی با این مناجاتت...بیداد کردی با دلهای ما...
به خدا حسودیم میشه که دردونه ای مثه علی داره!
گفته بودی زود برمیگردی...
انقدر زود که ماهیها هنوز بیدار نشده باشند!
ومن سالهاست کنار حوض خانه نشستم و برای ماهیها لالایی میخوانم!!!
بعضی وقتا هیچی از یاد ادم نمیره....

حتی یاد تو...

بهم یه سر بزن مطمئنم خوشت میاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی