آرزوهای نزدیک..

Unknown

شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۱، ۰۹:۵۱ ق.ظ
امروز گوشیمو گذاشته بودم

رو ۳ و نیم

تا ۶ و نیم زنگ خورد اما بیدار نشدم..

من که میدونم زنگ ساعت بهونه س..

تا تو نخوای من هیچ کاری نمیتونم بکنم..

حتی نماز صبحمم نمیتونم بخونم..

تقصیر خودم بود..

این قضا شدن نمازم حتما تقصیر خودم بود..

من میدونم هیچ کار تو بی حساب کتاب نیست..

هرچی بود واسه دیروز بود..

حتما رفتار دیروزم خوب نبود..

شوخیام زیاد بود..

بعضی هاش با نامحرم..

حق داشتی

نذاری بیام پیشت..

اما من طاقت دوریتو ندارم..

استغفرالله الذی لا اله الا هو...

استغفرالله الذی لا اله الا هو........

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۷
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۱)

باید توفیق داشت تا ......

من باز نماز صبح کلی خاطره دارم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی