آرزوهای نزدیک..

یا مبدل السیئات الی الحسنات..

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۱۷ ق.ظ

من وسط جاده نشسته ام

همان جاده ای که مرا درونش قرار دادی

از آن دورها صدایم زدی و گفتی بیا

من هم آمدم

اما خدایا

خار و خاشاک جاده اذیتم میکند

بعضی از سنگ های جاده بزرگ هستند

عبور ازشان خسته ام میکند

سنگ های ریز هم دارد

که پایم بهشان گیر میکند..

خدایا..

پاهایم زخمی شده است

ببین..

توان راه رفتن ندارم دیگر..

بارهایم روی دوشم سنگینی میکند..

 اینها را ازم بگیر..

اینها توانم را برای راه رفتن ازم گرفته اند..

شانه های زخمی شده است از بس به دوششان کشیدم..

بوی بدی هم میدهند..

راستش همان خار و خاشاک وسط راه بود

که جمعشان کردم

فکر کردم گنجی چیزی است..

شاید به دردم بخورد

اما نخورد..

به هیچ دردم نخورد

فکر کنم میانش جک و جانور بود

حالا مرده اند و بوی گندشان اذیتم میکند..

شانه هایم خسته اند..

اینها را از من بگیر..

و به جایشان آذوقه بده..

یا مبدل السیئات الی الحسنات...

ای

تبدیل کننده ی

گناهان و بدی ها

به

ثواب و زیبایی ها..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۰۱
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۱۵)

اولین قدم و اولین نظر در این وبلاگ

رهایی از یک عمر خودشیرینی در جوار شیطان
پاسخ:
خوش آمدید..
منم این روزها خسته ام از کوله بارم...خیلی خسته
اگر مهربونیاش نبود...اگر ستارالعیوبیش نبود...اگر غفار الذنوبیش نبود...چه می کردم با این کوله بارهای همیشگی؟

رهای عزیزم من خوننده ی همیشگی پستاتم اما خیلی وقت ها حرفی ندارم برای گفتن....
سلام رها جان
ممنون از حضورت

و چقدر هم زیبا نوشتی

عجب اشکال بزرگی گریبانگیرم شده که دوست دارم ساعتها ازین دست مطالب بشنوم و بخونم اما واسه عمل کردن بهش ‏...
پاسخ:
یادمون باشه هرچی میخونیم و میشنویم به حکم کلاسای قبل امتحان می مونه..
۰۱ تیر ۹۱ ، ۲۱:۴۸ ابراهیم آخوندی
سلام و ممنون از وبلاگتون
آقاجان!
به اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد
اللهم عجل لولیک الفرج

اندکی صبر سحر نزدیک است...
یا علی
پاسخ:
یا علی
سلام....
امیدوارم به حق این ماه عزیز همه مان تواین ماه بخشیده بشیم تا با یه دل صاف وآینه ای به ماه مهمانی قدم بذاریم......
تو این ماه خیییییییییییییییییییییلی واسه هم دعا کنیم
سلام رها جونم
خییلی ممنون بابت توجه ات
منم امیدوارم و امیدوارم همه همیشه خوب باشن و مراقب خوبیاشون باشن
پاسخ:
امیدوارم..
نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را
سلام- بگذارو بگذر- کوله بارت را -پر کن از مهربانی- چه بسیارند که سبکبال میروند- با پای خونین اما دلی امیدوار به وصال- بگذارو بگذر...
پاسخ:
بگذار و بگذر..
فتح یک قرن به دست یک شعر .
فتح یک باغ به دست یک سار .
فتح یک کوچه به دست دو سلام .
فتح یک شھر به دست سه چھار اسب سواری چوبی .
فتح یک عید به دست دو عروسک ، یک توپ .
ای پسر عمران!
هرگاه بنده ای مرا بخواند، آنچنان به سخن او گوش می سپرم که گویی بنده ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده ام همه را چنان می خواند که گویی همه خدای اویند جز من!
پاسخ:
طاقت نداریم...
۰۱ تیر ۹۱ ، ۱۲:۱۸ رَهــ ــــ ــ ــ ـــآ&مَهسـ ــ ـ ـــ ــ
رها جون با تبادل موافقی؟
پاسخ:
شما که هنوز مطلبی نذاشتید آخه!!
سلااااااااااام رهاجون
خیلی قشنگ بوددددددددددددد پستات
مرسیییییییییییییییییییییی
پاسخ:
قابل شما رو نداره!
سلام وبلاگت عالیه مطالبت هم حرف نداره موفق باشی
پاسخ:
شما هم همینطور.
وقتی حرف دل منم میزنی چی بگم دیگه....
۰۱ تیر ۹۱ ، ۰۸:۱۹ رَهــ ــــ ــ ــ ـــآ&مَهسـ ــ ـ ـــ ــ
سلام وب جالبی داری خوشحال میشیم ب ماهم سربزنی
پاسخ:
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی