آرزوهای نزدیک..

چقد وقت تنگه..

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۰۶ ب.ظ

اربعین یک پست نوشتم

با عنوان (زبان من لال)

از رفتن گفتم

نمیشناختمش

فقط از طریق یکی از دوستان همسرشون خبر فوتشون رو شنیدم

حالا امشب به طور اتفاقی(البته هیچ چیز تو این دنیا اتفاقی نیست.)

 وبلاگ اون خانم رو پیدا کردم..

بوی پیراهن یوسف

این سومین وبلاگی هست که بعد از مرگ صاحبش بهش رسیدم

و اینجا هم عکس های مراسم تشییع رو ببینید.

.

.

چقد وقت تنگه..

و چقد مرگ نزدیک..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۲
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۹)

۱۴ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۳۷ نیما عتیقی
احسنت ... /.
چقد زود دیر میشود...
قرار نیست بمانیم ماهم میرویم !اما نوع رفتن مهم است
خدارحمتشون کنه...
باید تو هم محکوم در خود سوختن باشی

یا مثل چایی که می افتد از دهن باشی

زخمی که من برداشتم فهمیدنش سخت است

سخت است حتی لحظه ای هم جای من باشی

توی دلم هر روز و هر شب رخت می شویند

باید برای درک این دلشوره زن باشی

در من دو روح بی قرار انگار در جنگ اند

سخت است با تنهایی ات در یک بدن باشی

در قاب آیینه خودت را گم کنی هر روز

در جالباسی هات دنبال کفن باشی

راهی برای صلح با دنیا نمی ماند

با مرگ وقتی غرق جنگی تن به تن باشی
حداقل مشکلو بگه تا حل کنیم انشالله
پاسخ:
موفق باشید.
کجا بپرسم
پاسخ:
همین جا
سلام
میتونم ازت کمک بخوام؟
یه مشکل دارم و شما شاید بتونی کمکم کنی
ازت بپرسم کمک میکنی؟
پاسخ:
اگه بتونم
میدونم ولی بی اعتنا هستم!!!
چقدر زود دیرمیشود....
خدارحمتشون کنه :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی