آرزوهای نزدیک..

فرصت

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۱۲ ب.ظ
امروز یه خانم با باری که همراهش بود به سختی

دست به میله های کنار پله

یکی یکی پله های مترو رو پایین میومد

از کنارش رد شدم..

سرعتم چند برابر بود

تردید کردم که کمکش کنم یا نه...؟!

(واقعا خجالت کشیدم به خاطر این تردید مسخره...)

تصمیم گرفتم که ازش بگیرم

اما ازش کمی دور شده بودم( امکان برگشت بود

ولی همچنان تو تردید بودم...)

گفتم تو پله های بعد از گیت ازشون میگیرم

 به پله ها رسیدم

برگشتم عقب رو نگاه کردم

هنوز نرسیده بود!

رفتم..

با خودم گفتم ای رهای بیچاره..

چی کار کردی؟

این کار تردید داشت؟

واقعا که..

خیلی زشته..

خدای (متعال)** برات لقمه درست میکنه تو تردید میکنی ؟؟

..

به مقصد رسیدم

پیاده شدم

از پله ها که بالا میرفتم یه خانم پیری با یه بار سنگین تر از خانم اولیه

داشت یواش یواش بالا میرفت

لبخند زدم..

رفتم که ازش بگیرم

یه دختر خانمی چند ثانیه و چند قدم جلو تر از من این کارو انجام داد!

گفتم حقته رها..

تو واسه خودتو رد کردی..

بهش توجه نکردی..

این لقمه ی این دختر خانم بود اما بهش توجه کرد

مثل تو خنگ بازی در نیاورد!

بعله..

کار اون بنده خدایی که نیاز به کمک داره راه میوفته

(حالا هر نیازشرعی که باشه)

اما خدای (متعال)**میخواد ببینه کیا به سمت کار خیر میدون

کیا منتظرن که یه چیزی پیش بیاد بدو برن دست طرف رو بگیرن

کارشو راه بندازن و از دیگران سبقت بگیرن

تا با این کار به خودشون کمک کنن..

و مقرب درگاه حضرت حق بشن..

السابقون السابقون اولئک المقربون

فی جنات النعیم..

این جمله رو تو ذهنت حک کن که

تو به اون شخص نیاز داری نه اون به تو..

رب العالمین** بهت لطف میکنه که تو رو وسیله ی کمک به بنده هاش قرار میده.

دیگه حرفی ندارم! هرچقدر دلتون بخواد اجازه دارید

سرزنشم کنید.

..

**(یه استاد بزرگواری میفرمودن زشته آدم اسم پروردگارشو

بدون تعظیم و کوچه بازاری بگه.

العاقل یکفی بالاشاره..)

یا علی علیه السلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۹
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۱۳)

شگفتا....چ طرز فکر خوشگل مشگلی!!ادامش بده!
پیوسته شادزی رهای خوبم ;-)
پاسخ:
همچنین
به قول یک حاج آقایی تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنید تا موقع عمل نخواین تازه فکر کنید
بهد از 2 سال هنوزم هنگم تو حرفش....
پاسخ:
حرف حق جواب نداره
همیشه ادم حسرت کارهایی رو می خوره که باید انجام میداد ولی انجام نداد و سرزنش میشه بخاطر کارهایی که نباید انجام میداد ولی انجام داد...
پاسخ:
و عبرت گرفتن کار عاقلانه س.
چقدر طوفانی نوشته پینوکیو....بهش بگید نعمته ها.....

موفق باشیند...
پاسخ:
بله . نعمته..فرزانه خانم قدرشو بدون
chizaye zeshtari ham hast
nabayad har kari ro anjam dad
پاسخ:
خوب این که واضح و مبرهنه.
دوتا از شاگردانم پیام داده اند که راه نشانشان دهم!
کاش می شد فریاد بزنم خود راه گم کرده ام عصاکش کدام کور شوم؟؟؟!!!.................................
پاسخ:
راه نشان بده تا راه نشانت دهند.
امان از تردید
امان از شک.....
پاسخ:
امان..
باچند تا مطلب جدید به روزیم ..با نظراتتون کمک بدید..
سلام خواهر گلم
باز هم لطف خدا بدون که سریع این فکر در ذهنت جرقه خورده
خدا کنه راه جبران فراهم بشه...
پاسخ:
الحمدلله علی کل حال
بی خیال فرجه ی امتحانات نشسته ام شجریان گوش می دهم:
ای با من و پنهان شده، از دل سلامت می کنم
تو کعبه ای هر جا روم، مست مقامت می کنم
هرجا که هستی حاضری، از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود، چون یاد نامت می کنم...
و لیلی و مجنون می خوانم،بخش زاری کردن مجنون در عشق لیلی:
ای هم نفسان مجلس و رود
بدرود شوید جمله بدرود
ای بی خبران ز درد و آهم
خیزید و رها کنید راهم
من گم شده ام مرا مجویید
با گمشدگان سخن مگویید...
برادر 6ساله ام که خوب فهمیده خواهر سرخوشش چند روزی است دل و دماغ ندارد،
آمده توی اتاقم و می گوید:
ببین بچه ی خوبی بودم خدا ماه را جایزه داده تا بخورم!!!
نگاه می کنم می بینم دستش پیراشکی است که شکل هلال ماه پخته شده...
عاشق می شوم به خدایی که دارد از انگشتان کوچک برادرم می چکد...
می پرسم : تکه ای ماه را به من می دهی بخورم؟
می گوید: تمام ماه را برای تو آوردم که بخوری حوصله ات بیاید که با من بازی کنی...
...
خجالت زده ی این کرامت کودکانه می شوم
و خدایی که برای خوب بودن کودکی ماهش را جایزه داده.........
و شجریان هنوز می خواند:
ای با من و پنهان شده، از دل سلامت می کنم...
یه روزایی بود صبح که از خونه می زدم بیرون بعد بسم الله و لاحول می گفتم خدایا نزار شب برگردم بی اونکه به قدر یه از جا بلند شدن تو اتوبوس برای یه مسن خیری ازم سر نزده باشه...
حالا خیلی وقته دیگه این یادم نیست...
خیلی وقته تو اتوبوس از جام بلند نمی شم...
...
من دوسش داشتم رها...
.
.
.
دوستی که دلت از کامنت من گرفت
حلالم کن
...
و دعا...
دعا...
آسمون من هنوز ابریه
خدای من هنوز تب دار...
حلالم کن
هم تو
و هم رها...
پاسخ:
چی بگم که آرامش تو این دنیا معنی نداره..
یه حدیث از امام صادق (ع) شنیده بودم که می فرمودن میترسم کسی از بنده های خدا حاجتی داشته باشه و کسی دیگه ای زودتر از من اونو براورده کنه

همیشه بهش فک میکنم اما گاهی این تردید مسخره گاهی به جون منم میافته گاهی خجالت میکشم برم بگم کمک میخوای

بارها این اتفاق بد برام افتاده که از لقمم گذشتمو گرسنه موندم انشااله دیگه لقمه هاتو از دست ندی
پاسخ:
خودت خوبی؟بهتری؟
سلام علیک
اینکه چرا نمیدونم, اما این پست خیلی جالبه نسبت به سایر مطالب این وب
آره واقعا خیلی زیبا گفتی.
کسی که نیازمنده بلاخره نیازش برطرف میشه اما مهم اینه که به یه نیازمند کمک کنیم چون نیاز خودمونه.
باور کن الان بخوام مطلبت رو کپی هم کنم نمیتونم به این زیبایی که نوشتی بنویسمش.
ارادتمند
پاسخ:
یا علی ع

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی