آرزوهای نزدیک..

تجلی حقیقت...نجات بشریت (2)

چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۱۳ ب.ظ

بسم الله النور..


در ادامه ی مناظرات علمای اهل سنت و شیعیان این طور آمده است:


عباسى به علوى گفت: یکى از بدعت هاى شما شیعیان این است که به درستی قرآن و نظم فعلی آن اعتماد  ندارید!


علوى: این از جمله بدعت های شما در خصوص قرآن است، زیرا میگویید قرآن را عثمان جمع آوری کرد!


آیا رسول خدا از این عمل غافل بود و نمیدانست که باید قرآن جمع آوری شود تا آنکه عثمان آن را جمع آوری نمود؟

 به علاوه، اگر قرآن مرتب و منظم جمع آوری نشده بود چگونه رسول خدا به اصحاب و پیروان خود دستور ختم قرآن داده و فرموده است: «هر که قرآن را ختم کند براى او فلان مقدار اجر و ثواب است»!
آیا ممکن است به ختم قرآن دستور دهند با اینکه پراکنده است و هنوز جمع نشده است؟!
آیا مسلمانان ـ با در اختیار نداشتن تمام قرآن ـ در گمراهى بسر مى بردند تا اینکه عثمان آنها را نجات داد؟!

( مورخین میگویند عثمان قران را جمع کرد و سپس سوزانید! این مطلب در صحیح بخاری باب فضائل القرآن ج 6 صفحه 236 و کتب دیگر هم آمده! علمای اهل سنت برای حفظ مقام عثمان گفته اند:

عثمان خواست با سوزانیدن قرآن های دیگر از بروز اختلافات احتمالی در قرآن و قرائتها جلوگیری کند و غافل هستند که اختلاف قرائت هرگز سبب تجویز سوزانیدن آن نمیشود!)


چون سخن بدینجا رسید ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت: آیا این گفته علوى صحیح است که اهل سنت معتقدند قرآن را عثمان جمع آورى نمود؟


وزیر: مفسران و تاریخ نویسان این طور گفته اند.


علوى: اى پادشاه! بدان که شیعه معتقد است قرآن در زمان پیامبر به همین صورت که الان مى بینید جمع آورى شد; نه حرفى از آن کم شد و نه حرفى به آن اضافه شد. ( احقاق الحق ج 7 ص 635)

 

اما اهل سنت معتقدند که بعضی از سوره های قرآن ناقص است و بر بعضی افزوده شده و بعضی از ایات ان مقدم و بعضی موخر گشته (محاضرات راغب ج 4 ص 433) و رسول خدا آن را جمع آوری نکرده است ! بلکه عثمان در زمانی که به حکومت و امارت رسید قرآن را جمع آوری کرد!


عباسى فرصت را غنیمت شمرد و گفت: اى پادشاه، شنیدى که این مرد، عثمان را خلیفه نمى داند و او را امیر مى نامد!


علوى بلافاصله جواب داد: آرى، عثمان خلیفه نبود.


ملک شاه: چرا؟


علوى: چون شیعیان معتقدند خلافت ابوبکر و عمر و عثمان باطل بوده است.


ملک شاه با تعجب پرسید: براى چه؟


علوى: زیراعثمان با رای شش نفره ای که عمر تشکیل داده بود و خود اوهم جزو آن بود حاکم شد!

 البته همه آن شش نفر عثمان را انتخاب نکردند; بلکه دو یا سه نفر با انتخاب او موافق بودند. پس مشروعیت خلافت عثمان از جانب عمر است.

 

عمر هم با وصیت ابوبکر به خلافت رسید. پس مشروعیت خلافت عمر به وصیت ابوبکر است، و ابوبکر به واسطه ی انتخاب چند نفر معدود معلوم الحال به حکومت رسید آن هم به زور شمشیر و اعمال ظلم و شکنجه و پرخاش و سخنان رکیک!

به همین جهت عمر در حقش گفت: بیعت مردم با ابوبکر قضیه ای بی مبنا و بی ریشه و به شیوه ی جاهلیت بود

امید است خداوند مسلمانان را از شر این قضیه حفظ کند و هرکه این گونه رفتار کند از این به بعد حتما او را بکشید!!صحیح بخاری ج 8 ص 208

خود ابوبکر نیز مى گفت: «مرا رها کنید ! مرا رها کنید ! من بهتر و داناتر از شما نیستم و علی ( که از هر جهت شایستگی مقام ریاست و زعامت و رهبری و خلافت را دارد) در بین شما مسلمانان هست».  شرح ابن ابی الحدید ج 2 ص 56و ج 6 ص 20

( فاضل قوشچی در شرح تجرید میگوید: ابوبکر در این گفتارش اگر راست گفته که صلاحیت برای امامت و زمامداری ندارد! و اگر دروغ گفته باز هم صلاحیت ندارد زیرا امام و رهبر و خلیفه باید راستگو باشد چون شرط امامت عصمت از گناه است چه صغیره باشد و یا کبیره!

و حضرت امیر علیه السلام در خطبه ی شقشقیه فرموده: جای بسیار تعجب است که ابوبکر در زمان حیات خود از مسلمانان میخواست که او را رها کنند و در آخر عمر خود دیگری را به جانشینی معین کرد!)

 

بنابراین، شیعیان معتقدند که خلافت آن سه نفر از اساس باطل بوده است.


ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت: سخنانى که علوى از ابوبکر و عمر نقل کرد، صحیح است؟


وزیر: آرى، مورخان این گونه ذکر کرده اند.


ملک شاه: پس چرا ما آن سه نفر را محترم مى شماریم؟


وزیر: به خاطر پیروى از نیاکانمان.


علوى به شاه گفت: از وزیر بپرس که: آیا حق سزاوار پیروى است یا نیاکان؟ آیا پیروى از گذشتگان و ضدّیت با حق، مشمول این فرموده خداى تعالى نیست که در سوره ی زخرف آیه 22 میفرماید :

پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و البته از آنها پیروی خواهیم کرد.

.

.

.

.....................................................

1: در این متن درباره ی هر مطلب به یک منبع اکتفا کردم اگر درباره ی بخشی نیاز به منابع بیشتری بود

بفرمایید تا بنویسم.


2: چقد لذت بخشه که آدم یک روز قبل عید غدیر سری 22جلدی کتب الغدیر علامه امینی رو هدیه بگیره :)


3: «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین والائمه‏علیهم السلام‏»

عید همگی مبارک :)

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۱
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۵)

این از فضل خداست که به ما چیزی میرسد نه عمل ما

خونده بودم بیهقی و خواجه نظام الملک در بیان تاریخ صداقت داشتن و لی فک نمی کردم در این حد! از جناب ایشان خوشترمان آمد فقط کاش اهل ضلالت نبودند!

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

والعن ابوبکر و عمر و عثمان

پاسخ:

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک..

 

شوما دعا من بیام مشهد

واست کتابو میارم بخونی

بعدش خیلی خیلی از ایشون خوش ترت میاد :)

ضمنا ایشون ( خواجه نظام الملک) در انتهای این مناظره شیعه میشه !

۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۵:۲۵ مشق های آدم شدن

سلااام. عیدت مبارک :)

نیومدی کلاس! سراغتو گرفتن...

 

منم دلم خواست... سری 22 جلدی ...

 

پاسخ:

سلاام بر سلیمه خانم..

عید شما هم پر نور..

 

برای کلاس آماده بودم ، شعر هم انتخاب کرده بودم، خیلی هم دوس داشتم بیام امانشد.

 

کتاب ها هم هروقت لازم داشتی در اسرع وقت در اختیارت قرار میگیره

من و شما نداریم که!

۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۱:۵۰ بے بازگشتــــ ...
عیدتون مبارک باشه خانوم :)
پاسخ:
عید شما هم مبارک خانوم :)
۰۱ آبان ۹۲ ، ۲۱:۴۴ بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

ابتدا تشکر میکنم بابت این مطالب عالی

ولی چرا عباسی انقدر کم حرف زده؟

پاسخ:

 سلام

متاسفانه در آن مجلس پر شور حضور نداشتم علت را شخصا جویا شوم

ولی گویا حرفی برای گفتن نداشته اند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی