آرزوهای نزدیک..

آخرین پست سال یک هزار و سیصد و نود و یک

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۴:۱۶ ب.ظ

هربار که میآیم بنویسم

یا دست آخر روی گزینه ذخیره پیش نویس کلیک میکنم

یا backspace را چن لحظه مداوم نگه میدارم..

چرا و اینهایش را نمیدانم..

 

بچه ها من هنوز آن صحن و سرا را ندیده ام

هنوز از هوایش استشمام نکرده ام

هنوز اذن دخول نخوانده ام

هنوز سرم را به دیوار حرم تکیه نداده ام

هنوز دستم را دور شبکه های ضریح گره نزده ام

هنوز سایه ی پدرانه ی امیر مومنان را حس نکرده ام..

و هنوز شبهای بین الحرمین را ندیده ام..


و یک کلام اینکه هنوز آرام نگرفته ام..

اما میخواهم بگویم حتی چشم انتظار آمدن لحظه حرکت به سمت

نجف و کربلا و کاظمین و سامرا

هم شیرین و لذت بخش  است.

 دست بجنبید بچه ها..

استادی میگفت هرچه دارید بفروشید و بروید کربلا..

حتی فرش زیر پایتان

اینکه او چه چیزی درک کرده بود را من نمیدانم..

من فقط میدانم شوق رسیدن به حرم هم شیرین است.

وقتی نمانده..

همه ی هستی ات را بفروش و برو...

همین.

این هم از آخرین پست امسال ما.

زمان حرکت: فردا ساعت 8 صبح.

کاش اجل مهلتم دهد...

حلالم کنید.شاید برگشتی درکار نباشد.

یا علی.علیه السلام.

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۲۷
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۴)

91 پرید 92 خزید و خودشو به ما رسوند
موفق باشی - هم خودت و هم سایه سیاهت
خندون باشی - به هر قیمتی که شده
گریون باشی - حتی از روی اجبار و برای نیازهایت
بی درد باشی - در همه حال
از سایه های سیاهمون یاد بگیریم که همه ی مردم چه ثروتمند ، چه فقیر ، چه زیبا ، چه زشت ، همگی سایه هاشون سیاه و یک رنگن
عید 91 مبارک
---*--- سایه سیاه ---*---
پاسخ:

برشما هم مبارک

...

ارباب دلم آتش گرفته ..

میشود نیم  نگاهی!!

:(
دیر اومدم
انشالله به سلامت برگردی و ما رو هم یاد کنی
کلام آخر
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد سال نو مبارک
راستی دیشب خوندم وام 3 جا جایزه
یعنی قرض کنی 
یکیش سفر کربلا بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی