آرزوهای نزدیک..

عنوان ندارد...

چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ۰۶:۱۱ ب.ظ
چند وقته

دوست دارم برم سر مزار شهید مسلم اسدی..

خیلی غریبه..

تعداد کسایی که داستان زندگی شو میدونن انگشت شماره..

قرار بود از جبهه اخراجش کنن..

اما..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۲۶
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۵)

سلام
رهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
انقدر دلم گرفته...
نیاز به یه جایی دارم برای رفتن ، برای نبودن، برای گم شدن و دیده نشدن...
یه جایی دور از همه ، دور از دوست ، فامیل ، غریبه ، دوراز خودم، دورازتنم ، دور از چشمهام ، دور از انگشتهام ، دور از دلم ، رها نمیدونم متوجه حالم میشی یا نه؟!
ولی به معنای واقعی کلمه داغونم ، شکسته م ، ریختم، از درون تهی...
باورت نمیشه خودم هم نمیدونم چرا؟چی باعث شده!!!! یه احساسی دارم مث پوچی، مث به درد نخوری ، مث تنهایی ، خیلی بده ها....
همش دارم فکر میکنم خدام کجای زندگیمه؟ یا اصلا کیا خدامن؟
رها فقط دعا کن ....
دعا کن...
دعا...دعا کن گم نشم...
راستی خیلی خوبه که اینجا انقدر آرومه که ادم میتونه همه درداشو راحت بنویسه ازت ممنونم
پاسخ:
زیباترین..
رها جون مطلب امروزتو اگه میشه بذار تو وبت، کامل خواهشا.کنجکاو شدم...
پیشاپیش تولدت مبارک
حالا چرا 5 صبح؟مگه خواب نداشتی؟بابا بیخیال، بیچاره مامانت...
اما موندو شهید شد نه؟؟؟
آرزویی که برا امثال ما دست نیافتنیه...
ama
?
بعضی از حرفا هست که با هیچ کلمه ای نمیشه توضیحش داد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی