از خودم از خدا از امام زمان خجالت میکشم که دور و بری هام منو یه منتظر (واقعی!) برا آقام امام زمان میدونن - فقط خودم و خدامو عشقم مولا صاحب الزمان از کارهای بدم خبر داریم - معمولا میگن لعنت خدا بر شیطان ولی من به کی لعنت بفرستم که شیطان نه دورویی میکنه و نه از فرمان خدا سرپیچی ولی من ...
اکنون که می نویسم بیش از همیشه ی بودن و نبودنم بدهکار رحمان رحیمم... این روزها... این روزهای شعبان رنگ، باران زیاد بر سرم بارید... نه! باران هم گواه رحمت او نیست... رها! بغض دارم... از زور شرمساری در مقابلش بغض دارم... و تو نمی دانی او چگونه دست های خالی مرا لبریز کرد... و من هنوز دو رکعت نمازم را خواب می بینم!... و نمی دانی چقدر بدهکارم... اما می دانی که چه خدای بی نظیری داریم... این را می دانی... خدایا! صبر و رحمتت را بغض دارم... ...
سلام...... چقدر حرف داشتید ولی واقعا بعضی وقتها نوشتن چنین کلمات ساده خیلی ارامش بخشه شاید برای بعضی ها مفهومی نداشته باشد ولی برای خودت انگار همه حرفها و غم های را نوشتی. موفق و شاد باشید.
پر میزنیم و به بالا نمیرسیم پابند شب شدیم و به فردا نمیرسیم در پهنه کویر فقط دور میزنیم هرقدر میرویم به دری نمیرسیم تا دل ز عشق های مجازی نکنده ایم مجنون نمیشویم و به لیلا نمیرسیم سرگرم چند غزل پوچ و ساده ایم با این دروغها که به آقا نمیرسیم 12 صلوات
چه قشنگ تایپ کردم عدد روبرو را : 77313