حقمان است ولی....
دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ق.ظ
نام ما را ننویسید، بخوانید فقط/ سر این سفره گدا را بنشانید فقط
آمدم در بزنم، در نزنم می میرم /من اگر در زدم این بار نرانید فقط
میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست /چند لحظه بغل سفره بمانید فقط
کم کنید از سر من شرّ خودم را،/ یعنی فقط از دست گناهم برهانید... فقط
حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام /مادرم را به عزایم ننشانید فقط
صبح محشر به جهنم ببریدم اما /پیش انظار گنهکار نخوانید فقط
پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم /گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط
حقمان است ولی جان اباعبدالله /محضر فاطمه ما را نکشانید فقط
سمت آتش ببری یا نبری خود دانی /من دلم سوخته، گفتم که بدانید
فقط
استاد لطیفیان
.
.
...
۹۲/۱۱/۲۸
.