بقیع با ما سخن بگو.../ از زبان شهید عشق.. شهید آوینی..
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای همنوای مولا مهدی
آنگاه که غریبانه آنجا به زیارت می آید.
ای بقیع مطهر ای گنجینه دار نور
ای مدفن عشاق و ای حکایت گر غربت
به راستی این راز را با که باید گفت
که اسلام در مدینه النبی از همه جا غریب تر است..؟
ای بقیع مطهر منتظر باش..
اگر آنان توانستند که نور را درحبس کشند
تو هم غریب خواهی ماند..
ای بقیع با ما سخن بگو..
با ما از رازهای سر به مهری که در سینه داری بگو
ای بقیع ..
ای هم نوای مولا مهدی..
ای راز دار آن یار غریب..
بگو آنجا چه میگذرد هنگامی که او به زیارت قبور می آید؟
بگو .. با ما بگو...
لابد صدای گریه غریبانه ی آن یار مضطر را
هنگامی که بر غربت اسلام میگرید شنیده ای؟
بگو..
با ما بگو که حبیب ما
در رازگویی های علی وار خویش
و در مناجات های سجادانه اش چه میگوید..؟
ای تربت مطهر
ای آنکه بر تربت تو
جای جای نشانه ی پای حبیب ما
و اثر اشک های غریبانه ی او باقی است
ای هم نوای امن یجیب مولا مهدی..
ای مصداق طِبـتُم وطابـَتِ الأرضُ الّتـی فـیها دُفـِنـتُم
ای کاش ما به جای تو خاک بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می آمد
بر پای او بوسه میزدیم..
ای بقیع.. ای تربت مطهر
ای کاش ما نیز چون تو میتوانستیم که با آن محبوب
وقتی که امن یجیب میخواند هم نوا شویم
و براستی که امن یجیب حکایت دل پر غصه ی اوست
گوش کن...
اَمَّن یُجیبُ المُضطَرّ اذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ و یَجعَلَکُم خُلَفاءَ الاَرض
چرا که اوست مصداق انتم مضطر
و خلافت ارض میراثی است که به او بازمی گردد
و ای بقیع مطهر منتظر باش...
اگر آنان توانستند که برای همیشه شمس را
در غربت غروب نگاه دارن
تو نیز غریب خواهی ماند..