آرزوهای نزدیک..

میگفت هر روز از خدا میخواستم

 پسرمو بهم برگردونه

خیلی سال بود که ازش خبر نداشتم

دلم براش  تنگ شده بود..

هر روز میرفتم حرم امام رضا و

پسرمو ازشون میخواستم

یه روز زنگو زدن

رفتم دم در

یه کیسه بهم دادن که چند تا تیکه استخون توش بود

گفتن این پسرته..!

چقد کوچیک شده بود ..

گرفتمش تو بغلم

یاد زمانی افتادم که قنداقی بودو میگرفتمش تو بغلم و بهش شیر میدادم..

شب اومد تو خوابم

ولی همش روشو ازم برمیگردوند

صداش زدم

مادر چرا روتو ازم بر میگردونی؟

آخه من مادرتم....

به احترامم برگشت

گفتم چی شده؟

ناراحت بود

گفت مادر منو میخواستی چی کار؟

استخونای منو میخواستی چی کار..؟

اونجا تو طلائیه هر روز خانم فاطمه زهرا

میومد بهمون سر میزد..

میگفت من غریب مدینه ام

و شما غریب طلائیه..

از وقتی منو آوردن دیگه خانم بهم سر نمیزنه..

.

.

.

سرهنگ رمضانی داشت این داستانو با بغض

از زبون مادر شهید بدون هیچ واسطه ای

تعریف میکرد

مات و مبهوت داشتم نگاش میکردم

داشت چی میگفت..؟

اونا دنبال چی بودن..

من دنبال چی ام..

دلم خیلی گرفت..

خیلی..

..................................

هنوزم خیلی از اجساد شهدا تو طلائیه هستن

اونجا جای پای خانم فاطمه زهراست..

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۰ ، ۰۸:۱۸
رها آرزوهای نزدیک
خسته ام..

خسته..

و یقینا تو از من خسته تر..

من گناه میکنم و خستگی گناه خسته ام میکند

و تو مرا میبینی و  در را ه نبودنم خسته ات میکند

میدانم..

کمی که فکر میکنم میبینم

من هم شبیهم به همانها که منتظر جدت بودند

ولی با هربادی که میوزید به سمت همان باد حرکت میکردند!

آنها منتظر بودند

انتظار کشیدند

اما با شمشیر به استقبال رفتند

من خجالت میکشم

بگویم

بیا..

من..

من ..

من..

اگر اعمال من مانع ظهور باشد چه..؟

اگر من هم وقتی آقا آمد سرم جای دیگر گرم باشد چه..؟

.

.

نمیدانم

حقیقتا نمیدانم..

من نمیخواهم جزو توابین یا  جزو یاوران مختار باشم

من میخواهم با خود امام باشم

در کنارش..

نکند دیر آماده شوم!

شما میدانید کی آقا می آید؟

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۰ ، ۲۲:۲۱
رها آرزوهای نزدیک

ارباب من!

تا چشم بر هم زدیم

ده روز عزاداریت تمام شد

بعضی ها خواستند وفاداریشان را ثابت کنند

 تا دیشب هم برایت اشک ربختند

 و صدا زدند یا لیتنا کنا معک..

می گفتند کاش بودیم  در کربلا! تا شاید

میتوانستیم ذره ای از بار غم ام المصائب را کم کنیم

میگفتند ای کاش بودیم..

اما نشد

نبودیم تا لبیک بگوییم به ندای هل من ناصر ینصرنی ات آقا جان

اما خوب که گوش کنی

هنوز صدا می آید

کسی  با صدایی غمگین

فریاد میزند!

هل من ناصر ینصرنی؟

آیا کسی هست مرا یاری کند..؟

آیا کسی هست....؟

۱۱۷۰ سال است

این نوا به گوش میرسد..

هل من ناصر ینصرنی؟

با توام

تویی که گفتی یا حسین

یا لیتنا کنا معک!

هنوز پای حرفت هستی..؟

 

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۰ ، ۱۵:۴۴
رها آرزوهای نزدیک
از کلاس بر میگشتم

 یادم رفته بود

که پولم تموم شده!

رفتم سوار تاکسی شدم

به محض نشستن

یادم اومد پول همرام نیست

حدود چند متر مسیر رو طی کرده بود

گفتم ببخشید آقا میشه من پیاده شم؟

سرم داد کشید !

گفت یعنی چی خانم؟

گفتم حواسم نبود پول همرام نیست

ببخشید..

گفت من به خاطر شما مسافر سوار نکردم

باید کرایتونو حساب کنید!

همین که شروع کرد به داد کشیدن

یهو دلم ریخت..

یکی از مسافرا گفت برو من حساب میکنم

ازش تشکر کردم و پیاده شدم

اتفاق خاصی نیوفتاده بود

اما من وقتی سرم داد کشید

غصه م گرفت

وقتی پیاده شدم

بغض گلومو گرفت

تا خونه پیاده اومدم..

و به دسته های عزاداری نگاه میکردم..

یاد زمانی افتادم

که تو کربلا  سر بچه ها

  داد میزدن..

 راهشونو از ترس گم کرده بودن

کسی نبود بهش پناه ببرن..

.

.

دیگه نمیتونم بنویسم..

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۰ ، ۲۱:۵۷
رها آرزوهای نزدیک
میگفت وقتی رسیدند

به سرزمین کربلا

مدتها فقط  روبروی هم

مینشستند و میگریستند..

ام المصائب علیها سلام به برادرشان

به کسی که هنوز سالار زینب است

میگفت :

برادرم !بوی جدایی می آید...

.

.

با این حرف مگر هنوز  نیازی به روضه مانده...؟

پس چه میگفت آن مداح...؟

.............................................................

آقای من!بیا..

تو را به جان خواهر حسین علیه السلام بیا..

دلمان دارد میترکد..

حسین هنوز غریب است..

هنوز هیچ کس نفهمیده چرا

حسین علیه السلام شهید شد؟

تو بیا و برایمان بگو..

بیا و انتقام بگیر از کسانی که

دلهره انداختند به دل زینب..

از کسانی که از نسل همان آدمها هستند

و الان شیعیان علی علیه السلام

را در بحرین و مصر و لیبی و خیلی از جاهای

دیگر میکشند

بیا ..

محبوب خوبان!

کدام مشکل است که با ظهور تو حل نشود..؟

ببخش که برای ظهورت دعا نمیکنیم!

هنوز حواسمان نیست که ظهورت

از بین برنده ی تمام مشکلات است..

تمام مشکلات..

ببخش..

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۰ ، ۲۲:۱۷
رها آرزوهای نزدیک

ای کاروان آهسته رو

من ساربان گم کرده ام..

آخر شده ماه حسین !

من میزبان گم کرده ام..

.

.

.................................

ارباب من!

دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت....

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۰ ، ۱۹:۴۴
رها آرزوهای نزدیک
چه مصائبی بر امام زمان

که مالک همه ی کره زمین است

و تمام امور به دست او انجام میگیرد

وارد میشود!

و آن حضرت در چه حالی است؟

و ما در چه حالی..؟

.

.

آیت الله بهجت

.......................................

رها: ...

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۰ ، ۰۹:۲۲
رها آرزوهای نزدیک

میگفت دیروز یکی اومد پیشم

گفت خانومم مریضه

اومدیم مشهد

حالش بد شد

رفتیم دکتر

اونم براش کلی دارو و آمپول نوشت

هر کدوم از آمپولاش دونه ای 35هزار تومن بود

هرچی پول داشتم دادم اونا رو خریدم

کم آوردم

قرض کردم و تمام دارو هاشو خریدم

 اومدم حرم

رواق دار القرآن

بعد نماز صبح

گلای حرم رو بسته بندی شده پخش میکردن

یکیشم به من دادن

وقتی اومدم بیرون

کیفمو دزدیدن

همه چی رو زدن..

دارو های خانومم..

فقط گلای حرم که بهم داده بودن برام موند!

غصه دار شدم ..

رفتم خونه

همسرم گفت دارو ها کو؟

چیزی نگفتم

فقط به امام رضا گفتم

آقا جان آبرو داری کن..

به خانومم گفتم

یه دارو از حرم  آوردم..

گلای حرم رو ریختم تو آب و بهش دادم..

خورد و تا ظهر نشده

تمام آثار بیماری از بین رفت..

.

.

اینارو همسر همون خانومی که شفا گرفته بود برای

یکی از خادمای حرم گفته بود

اونم برای ما

تو رواق دار القرآن

وقتی داشتن گلارو پخش میکردن

تعریف میکرد..

میگفت نمیدونم

اون خانم و آقا

الان اینجا هستن یا نه..؟

.

.

صدای گریه جمعیت اجازه نداد دیگه

چیزی بشنوم..

.............................................

.

.

اون که با یکم از گلای حرمت

شفا گرفت..

آقای من

دل من هنوز مریضه

با هیچ دارویی هم خوب نمیشه

میشه آبرو داری کنی ..؟

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۰ ، ۱۵:۵۵
رها آرزوهای نزدیک
وقتی تو نیستی ..

.

.

نه هست های ما چونانکه بایدند

و نه باید های ما..

.

.

عمرم به سر رسید

هنوز سربازت نشدم..

شرمنده ام

شرمنده..

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۰ ، ۱۷:۰۱
رها آرزوهای نزدیک
۱۱۷۰ سال....

محرومیت هجران

غربت طرد شدن

و

سهم من...؟

.

.

یا ایها العزیز..

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۰ ، ۱۵:۲۸
رها آرزوهای نزدیک

دست ما نیست به چشم تو گرفتار شدیم

 همه اش کار خودت بود خریدار شدیم

خواب دیدیم که تو آمده ای اما حیف

 صبح شد با جگر سوخته بیدار شدیم

نظرت آمد و دیدیم گنهکاری رفت

 نظرت رفت، و دیدیم گنهکار شدیم

ذره ای شانه ما بار غمت را نکشید

گرچه یک عمر به روی دل تو بار شدیم

حیف از عمر گرانمایه که خرج تو نشد

 شرمسار تو از این جمعه بسیار شدیم

ز علاج دگران درد بُوَد خوش ما را

نظر لطف تو دیدیم که بیمار شدیم

واقعا جای سوال است که از بهر ظهور

ما چه کردیم که اینگونه طلبکار شدیم

لحظه لحظه به خدا جای شهیدان خالی است

حیف جامانده از آن غافله یار شدیم

آرزو هست ببینیم به این زودیها

 زائر نیمه شب صحن علمدار شدیم

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۰ ، ۱۸:۴۸
رها آرزوهای نزدیک

آن بانو در سرزمین منا گم شد

هرچه دنبال شوهرش گشت

او را پیدا نکرد

خسته و پریشان و تنها و غریب

به مکه آمد

در کنار کعبه با دلی شکسته گفت:

شوهرم میگفت ما امام زمان داریم

که زنده و پنهان است

ای امام زمان و ای پناه بی پناهان

دستم به دامن تو

مرا به شوهرم برسان..

هنوز سخنش تمام نشده بود

که شخصی با شکل و قیافه عربی

نزد او آمد

و گفت: چرا غمگینی؟

او ماجرا را گفت

آن شخص گفت : ناراحت نباش

با من بیا، شوهرت همین جاست

او را چند قدم با خود برد

ناگهان او شوهرش را دید

و اشک شوق ریخت....

ولی دیگر آن فرد را ندید

بعد ماجرا را برای همسرش تعریف کرد..

.

.

.................................................

آقای من ..

من خودم را گم کردم..

یاری ام میکنی؟

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۰ ، ۲۱:۱۸
رها آرزوهای نزدیک

توجهت به هرچه باشد

قیمت تو همان است..!

اگر توجهت به خدا و خوبان خدا باشد

قیمتی میشوی

حواس تو به هرکه رفت

تو همانی..

.

.

حاج اسماعیل دولابی

...........................................

الهی..

خودت میدانی که چقدر بی ارزشم..

رحمی..

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۰ ، ۱۹:۳۸
رها آرزوهای نزدیک

خداوند فراموشی را بیهوده 

نیافریده است

فراموشی را آفریده است تا

غیر اورا فراموش کنیم..

.

.

حاج اسماعیل دولابی

.......................................

 

الهی..

عاشق را ترک ماسوای معشوق

عین فرض است

که یک دل و دو معشوق

کذب محض است..               

………………………………………

آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصبیبة

ابن الرضا علیه السلام..

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۰ ، ۱۲:۴۹
رها آرزوهای نزدیک
در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی

و حق تعالی را میزبان،

همه غصه ها میرود..

چون هزار غصه به دل میزبان است

که دل میهمان از آن خبر ندارد..

.

.

حاج اسماعیل دولابی

...................................

 

الهی..

هرچه پیش آمد ، خوش آمد

که مهمان سفره توایم..

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۰ ، ۱۸:۳۷
رها آرزوهای نزدیک