آرزوهای نزدیک..

Unknown

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۲ ق.ظ
تمشی علی الاستحیاء...(راه میرفت از روی حیا..)

دختر شعیب را میگویم..

یک جوری راه میرفت که کلیم الله او را انتخاب کرد..

.

.

.

اول صبحی این جمله خلع سلاحم کرد..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۸
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی