آرزوهای نزدیک..

یعنی ممکنه خدا منو فراموش کنه؟

جمعه, ۲۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۰۳ ب.ظ

علت نیازمندی معلول به علت چیست؟

این عنوان درس فلسفه بود که من

مشتاقانه سراپاگوش شده بودم

تا بفهمم علت نیازمندی من به خدا چیه؟

حاصل بحث یک جمله بود:

به دلیل اینکه معلول فقر محض است و هیچ

چیز از خودش ندارد نیازمند علت است که آن به آن

و لحظه به لحظه

به او افاضه ی وجود کند.

یعنی این طور نیست که بگی

من هستم و خدا هم هست.

نه عزیز تو نیستی تو هیچی

تو فقر محضی ..

این بحث برام خیلی شیرین بود

چون دیگه از فکر اینکه خدا منو فراموش کرده خجالت خواهم کشید

هرلحظه ای که من زنده م ینی خداوند اجازه ی وجود داشتن بهم داده

 همین که زنده م ینی خدا حواسش به من هست.

و امکان نداره فراموش شده باشم.

الله لیس کمثله شیء..

خداوند مثل هیچ چیز نیست..

فراموشی از صفات من و توئه نه خدا..

مواظب افکارت باش رها..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۴
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۱۱)

سلام
اول صبی حسابی رفتم تو فکر ، خیلی عالی بود ، خدا خیرت بده
به یاد این آیه ی قرآن کریم افتادم :
یا ایها الناس انتم الفقرا, الی الله والله هو الغنی الحمید
پاسخ:
همه تون فقیرید..همه تون..
۲۶ آذر ۹۱ ، ۱۸:۴۶ رفتم رفتی رفت...به همین سادگی صرف میشویم
سلام
نوشته دوس داشتنی هس...خدا حافظتون باشه
پاسخ:
و علیکم السلام
...
این منم که فراموش میکنم....
گاهی حتی خودم را...
خدایا کمکم کن ...
حلالم کن به خاطر این همه کم کاری و فراموش کاری....
۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۴:۵۸ مشق های آدم شدن...
فقر
عجب چیزیه
سلام
یکی میگفت :من وخدایم هرروز فراموش میکنیم
اوخطاهایم را ومن لطف اورا..

من میگم : او میپوشاندانگارخطایی نبوده
یا ستار العیوب
مطلب مفیدی بود مقایسه خوبی انجام دادید با اینکه فلسفی بود ولی استفاده کردیم
سوال:
مگه حضرت عباس(ع) هم نماز استغاثه دارن؟!
پاسخ:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=21346
و این شعر:
عشق تا بر دل بیچاره فروریختنی است
دل اگر کوه به یک باره فروریختنی است
خشت بر خشت برای چه به هم بگذارم
من که می دانم دیواره فروریختنی است
آسمانی شدن از خاک بریدن می خواست
بی سبب نیست که فواره فروریختنی است
از زلیخای درونت بگریز ای یوسف!
شرم این پیرهن پاره فروریختنی است
هنر آن است که عکس تو بیفتد در ماه
ماه در آب که همواره فروریختنی است...
این روزها با این شعر زیاد ور می رم:
از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند...
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند!
فاضل نظری
پاسخ:
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند..
یک یاد آوری...
فقر محض...
خدا هیچ کسی رو فراموش نمیکنه
اما من برام یک مسئله بوجود اومده
من نگاهم این نیست که اگه زنده ام یعنی خدا دوستم داره.
اونیو که دوست داره میبره.
نمیذاره وسط گرگا.
من الان تو مغازم نشستم و اینجا پر از پیر پاتاله.
به خودم میگم اگه قرار باشه تا اونجاهاش بمونم تو دنیا نمیدونم اوندنیا چی میگم به خدا ولی حسابی ازش دلگیر میشم.
پاسخ:
ولی من نگاهم این نیست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی