تو فقیر نیستی!
چهارشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۰، ۰۳:۰۷ ب.ظ
گفت : فقیرم
گفت: نیستی
گفت: فقیرم! باور کنید
گفت: نه ! نیستی
گفت : شما از حال و روز من خبر ندارید
و حال و روزش را تعریف کرد
گفت که چقدر دست هایش خالی است
و چه سختی هایی شب و روز میکشد
ولی امام هنوز قفط نگاهش میکرد..
گفت : به خدا قسم چیزی ندارم.
گفتند : صد دینار را اگر به تو بدهم
حاضری بروی و همه جا بگویی
که از ما متنفری؟
از ما فرزندان محمد؟
گفت : نه! به خدا قسم نه
- هزار دینار؟
- نه! به خدا قسم نه
- ده هزار دینار؟
- نه! باز هم دوستتان خواهم داشت
گفتند: چطور می گویی فقیری ، وقتی چیزی داری
که به قیمت گزاف هم نمی فروشی؟
چطور میگویی فقیری ، وقتی کالای عشق به ما
در دارایی توست..؟
.
.
.روایت مردی که خدمت امام صادق علیه السلام رسید..
۹۰/۱۱/۱۲
اقرار می کنم که تو خوبی و من بدم
لایق نبوده ام که کند دعوتم کسی
مولا کریم بود که بی دعوت آمدم.