آرزوهای نزدیک..

تجارت

شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ

همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم

اما مصطفی دوست داشت تنها نماز بخواند

میگفت: نمازتان خراب میشود

نمیفهمیدم شوخی میکند یا جدی میگوید

ولی باز بعضی نمازهای واجب را

به او اقتدا میکردم

میدیدم مصطفی بعد از هر نماز

به سجده میرود

صورتش را به خاک میمالد

و گریه میکند

چقدر طول میکشید این سجده ها

وسط شب که برای نماز بیدار میشد

من طاقت نمی آوردم

میگفتم : بس است دیگر!

خسته نشدی؟

و مصطفی جواب میداد:

تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند

بالاخره ورشکست میشود

باید سود در بیاورد

تا زندگی اش بگذرد

ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم

ورشکست میشویم..

 

همسر شهید /یادگاران/ کتاب شهید چمران

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۱۹
رها آرزوهای نزدیک

نظرات  (۲)

سلام رها جونم وای مطالبت عالی بودن خیلی دوسشون داشتم و ادمو خیلی به فکر میندازن از دکتر بازم بذار یه کتاب هست به اسم خاکهای نرم کوشک من عاشق این کتاب هستم و اگه تا حالا نخوندیش توصیه میکنم بخونیش واقعا عالیه و توکل در تک تک اجزای این کتاب به نظر من موج میزنه
پاسخ:
یا علی
سلام خداقوت
ای ول بابا . مطالب دکتر میخونی میزاری
وقت کردی به منم سر بزن
یازهزای مرضیه سلام الله علیه
پاسخ:
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی