السلام علی الانبیاء
این روزها آرزوهایم همه از یک جنس شده..
حرم میخواهم..
همین.
زیارت اختصاصی حضرت هود و حضرت صالح علیهم السلام
بعد از سلام به حضرت امیر علیه السلام
قبل از طلوع آفتاب
عجیب زیبا بود..
2 زائر و یک نگهبان
و یک ضریح کوچک چوبی که دورش میچرخیدیم..
اینها را چشمان کور من میدید.
وگرنه حضور ارواح مومنان و فرشتگان و اولیا خدا
در این مکان مقدس و دوست داشتنی را
چه کسی میتواند انکار کند..؟
.
.
* وقتی توانای فهمیدن و نوشتن از اصل ماجرا برایم نیست
به خاطرات گوشه و کنار سفر دل خوش میکنم..
چقدر قشنگ و نازه...
خواستنی هایمان چقدر آسمانی شده...من هم حرم می خواهم....حضرت معصومه را...
می ترسم روزی از همین روزها خواستنی هایم دوباره زمینی شود...
تصور توی اوج بودن هم _اگرچه نباشی_ قشنگ است...
می دانی... " امام" را واج به واجش مظلومیت گرفته...اما " پیامبر" را شکوه و عظمت...نه... چیزی شبیه این ها....من جز دانیال نبی پیامبر دیگری را زیارت نکرده ام....اما فرق داشت....زیارت پیامبر با امام فرق داشت....قلبت جور دیگری می لرزید...دستانت جور دیگری دخیل می بست....قنوت نمازت مقابل پیامبر فرق داشت با مقابل یک امام....انگار مقابل تاریخ ایستاده ای و داری چون معجزه دیدگان به هدایتی نو می گروی....
خوشا به سعادتت زیارت انبیا.....